English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2953 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homogamy U وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
homogamous U دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
homogamic U دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
heteropetalous U دارای گلبرگهای غیر همشکل
ligulate U زبانه دار دارای گلبرگهای تسمهای
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
alike <adj.> U مشابه
semblable U مشابه
related <adj.> U مشابه
like <adj.> U مشابه
homogeneous U مشابه
elementary U مشابه
similar <adj.> U مشابه
analogous U مشابه
allo U مشابه
quasi U مشابه
corresponding U مشابه
similar U مشابه
resembling <adj.> U مشابه
akin <adj.> U مشابه
lossy compression U مشابه 6-23
bracket U مشابه 1329
slew U مشابه 9308
organises U مشابه 7186
MByte U مشابه 6304
MHS U مشابه 6444
multi scan monitor U مشابه 6632
quantize U مشابه 8181
organising U مشابه 7186
recoveries U مشابه 8398
epileptoid U مشابه صرع
incorrectly U مشابه 5078
recovery U مشابه 8398
window U مشابه 10682
reconfigure U مشابه 8375
decryption U مشابه 2871
organize U مشابه 7186
correspound U مشابه بودن
multifunctional U مشابه 6716
breakdown U مشابه 1352
synthesised U مشابه 9821
synthesising U مشابه 9821
synthesize U مشابه 9821
synthesized U مشابه 9821
synthesizes U مشابه 9821
synthesizing U مشابه 9821
bridging U مشابه 1361
congener U مشابه متجانس
prints U مشابه 7861
printed U مشابه 7861
designs U مشابه 2979
design U مشابه 2979
product group U کالاهی مشابه
organizes U مشابه 7186
decoding U مشابه 2860
organizing U مشابه 7186
pim U مشابه 7515
assonant U مشابه یا متجانس
manipulation U مشابه 6208
parity price U قیمت مشابه
breakdowns U مشابه 1352
ultra- U مشابه 10327
cal U مشابه 1502
print U مشابه 7861
fielded U مشابه 4036
gaps U مشابه 4490
identical U دقیقا مشابه
similarly U بطور مشابه
look alike U برنامه مشابه
synthesises U مشابه 9821
IBM U مشابه 4963
IBM U مشابه 4962
look-alike U برنامه مشابه
look-alikes U برنامه مشابه
EXNOR U مشابه 3826
gap U مشابه 4490
status U مشابه 9596
carrier U مشابه 1595
carriers U مشابه 1595
interchange U مشابه 5359
launching U مشابه 5747
launches U مشابه 5747
fields U مشابه 4036
round U مشابه 8759
roundest U مشابه 8759
domain U مشابه 3286
domains U مشابه 3286
scale U مشابه 8865
syntax U مشابه 9817
GUI U مشابه 4601
in the same boat <idiom> U درشراطی مشابه
in kind <idiom> U به طریقی مشابه
HMA U مشابه 4812
word U مشابه 10721
worded U مشابه 10721
launch U مشابه 5747
launched U مشابه 5747
interchanged U مشابه 5359
interchanges U مشابه 5359
equivalent U برابر مشابه
kips U مشابه 5677
user U مشابه 10322
users U مشابه 10322
inductions U مشابه 5128
induction U مشابه 5128
EMI U مشابه 3541
register U مشابه 8481
registering U مشابه 8481
registers U مشابه 8481
uncommitted logic array U مشابه 10328
SVGA U مشابه 9737
peripheral U مشابه 7489
least significant digit U مشابه 5781
storage U مشابه 9641
equivalents U برابر مشابه
equal U مشابه بودن
equaled U مشابه بودن
interchanging U مشابه 5359
rounding U مشابه 8762
exclusive U مشابه 3824
Arabic U شکل مشابه ...
equals U مشابه بودن
equalling U مشابه بودن
equalled U مشابه بودن
IRTF U مشابه 55423
epileptiform U مشابه صرع
equaling U مشابه بودن
field U مشابه 4036
directly U مشابه 3162
encryption U مشابه 3631
electronic U مشابه 3510
In spite of . Despite . Notwithstanding . U با وجود
individuation U وجود
personality U وجود
in spite U با وجود
personalities U وجود
despite U با وجود
presence U وجود
entities U وجود
neer do well or well U پی وجود
entity U وجود
existences U وجود
being U وجود
existence U وجود
lark U چکاوک وگونههای مشابه ان
larks U چکاوک وگونههای مشابه ان
dissimilarly U بطور غیر مشابه
etx U توجه مشابه EOT
tonemic U دارای تلفظ مشابه
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
banks U مجموعهای از وسایل مشابه
to correspond to U مانند [مشابه] بودن
in keeping with <idiom> U مشابه ،موافقت کردن
homochromatic U دارای رنگهای مشابه
bank U مجموعهای از وسایل مشابه
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
hand out <idiom> U از چیزهایی مشابه به هم دادن
exists U وجود داشتن
reality U اصالت وجود
in spite of that U با وجود این
essence U وجود ماهیت
regardless U با وجود علیرغم
realities U اصالت وجود
Despite the fact that… U با وجود اینکه
existed U وجود داشتن
exist U وجود داشتن
fact U وجود مسلم
facts U وجود مسلم
from the bottom of one's heart <idiom> U از اعماق وجود
viruses U وجود دارد
d. constitution U وجود نازک
nonetheless U بااین وجود
systems U اصول وجود
system U اصول وجود
preexistence U تقدم وجود
quality U وجود خصوصیت
pre existence U تقدم وجود
none the less U با وجود این
non ego U غیر وجود
virus U وجود دارد
begetter U وجود اور
qualities U وجود خصوصیت
person U وجود ذات
persons U وجود ذات
body and soul <idiom> U با تمام وجود
to be there U وجود داشتن
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 if there's any justice
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1argan
1there is always the peace corps
1we drove to visit my parents in Ipswich.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com